نکات اخلاقی داستان حضرت یوسف(ع)

ساخت وبلاگ

آنچه مسلم است، این است که قرآن یک کتاب قصه نیست، آنچه در قالب قصص قرآن آمده به عنوان پیام ها و درس های بزرگ زندگی برای همیشه ی تاریخ زندگی بشر می باشد. همه سرگذشت ها، حتی سرگذشت   انسان های بسیار بزرگ جهان در بستر زمان از یادها رفته و بخشی از افکار و رفتار آنان مورد نقد  واقع شده و می شود. امّا زندگی بزرگانی که در قرآن ترسیم و تدوین شده، سراسر درس زندگی و اخلاق و عرفان و بندگی و بالندگی است. هر چه بر علم و دانش و تجربه بشری افزوده می شود. برداشت ها و انبساط های عمیق تر و دقیق تری بدست می آید. داستان زیبای حضرت یوسف (ع) یکی از آنهاست. که در این نوشتار تنها به بخشی از نکته های اخلاقی و تربیتی این داستان می پردازیم:

1- مبارزه با یأس و ناامیدی

حضرت یوسف (ع) در هیچ شرایطی ناامید نشد حتی هنگامی که توسط برادرانش در چاه افتاد. ارتباط مستمر و پایدار و خالصانه با خدا، او را از قعر چاه به عزیزی مصر رساند. و ناجی انسان های ناامید شد.

2- دروغ باعث فراموشی می شود

برادران یوسف (ع) وقتی پیراهن خونین را نزد یعقوب پیامبر آوردند فراموش کردند که لااقل کمی از آن را پاره کنند. لذا یعقوب (ع) به محض رؤیت پیراهن دانست که گرگ او را ندریده چون پیراهن به طور ساختگی به خون آغشته شده بود.

3- عاقبت حسودان

حسادت برادران یوسف (ع) اگر چه هر دو طرف را به سختی های گزنده فرو انداخت. امّا در نهایت این برادران حسود بودند که در آتش حسادت خود سوختند و با حقارت به دست بوسی برادر آمدند. و عاقبت حسادت برادران، یوسف را در فرآیند تعالی رونقی بیشتر بخشید.

4- پدر محرم راز فرزند

یوسف (ع) خواب خود را که رازی محرمانه بود، تنها با پدر به عنوان مشاوری مورد اعتماد و اطمینان در میان گذاشت.

5- گریز از خلوت، نامحرم

کم نیستند افرادی که در ارتباط با گروه های غیر همجنس می گویند مواظبیم، روابطی سالم و محترمانه داریم. امّا یوسف (ع) نه تنها نمی گوید مراقبم، بلکه فریاد بر می آورد که: به خدا پناه می برم. اگر خدا بر من رحم نکند خواهم لغزید. این تواضع در برابر خدا، از مۆلفه های ممتاز انسان های وارسته و الهی است.

6- تفقد بر خطا کار

اغماض و تساهل در برابر خطای دیگران موجب رشد و تعالی هر دو طرف خواهد شد. گذشت و بخشندگی از صفات بارز خداست که به بندگان راستین خدا اهدا شده است.حضرت یوسف (ع)، پیراهن خود را که وسیله ای برای بینایی دیدگان پدر مقرر شده بود. به همان برادر می دهد که پیراهن خونین را به پدر حضرت یعقوب (ع ) داده بود. تا بدین وسیله گذشته بد او را با خوبی بپوشاند. بدی در برابر بدی و خوبی در برابر خوبی کاریست که حتی از حیوانات نیز بر می آید. به طور مثال اگر گربه ای را مورد توجه و مراقبت قرار دهیم در کنار ما خواهد بود امّا اگر اذیت و آزاری ببیند، به اذیت کننده هجوم می آورد. یکی از وجوع تمایز انسان و حیوان در همین جاست. که انسان بر خلاف حیوانات در برابر بدی هم خوبی می کند. "ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ " به نیکوترین وجه پاسخ ده.(فصلت/34).

7- عشق یا هوس

مرز بین عشق و هوس در این است که در عشق، عاشق خود را برای معشوق می خواهد. پروانه وار در عشق معشوق می سوزد. امّا در هوس، (به اصطلاح) عاشق، معشوق را فدای خود می کند. معشوق را برای تأمین نیازهای غریزی و ناپایدار می خواهد. به همین دلیل عشق زلیخا خیلی زود به زجر و زنجیر و زندان معشوق منجر شد. امروزه نیز مشابه آن را در برخی روابط دختران و پسران مشاهده می کنیم. اسیدپاشی، پخش کردن سی دی فیلم ها و عکس های حضوصی و راز و رمزها پنهانی دختر، توسط پسر ناکام و شکست خورده، تنها گوشه ای از پایان عشق های خیابانی و هوس انگیز است.

8- رنگ نگرفتن حضرت یوسف (ع)

انسان های کوچک و ضعیف النفس رنگ محیط را گرفته و تابع جوّ و فضای حاکم می شوند. از خود اراده و استقلالی ندارند. امّا انسان های بزرگ و خود ساخته نه تنها رنگ محیط را نمی گیرند بلکه رنگ خود را به محیط می دهند.

حضرت یوسف پیامبر (ع) وقتی وارد کاخ شد کاخ نشینان را تغییر داد. زلیخای شهوت ران به زلیخای عابد تبدیل شد. در زندان نیز زندانیان افسرده و شپش زده را متحول کرد. زندان را تبدیل به دانشگاه کرد. و آنگاه که در میان کشاورزان و مردم قرار گرفت انگیزه و امید و تلاش را در آنان تزریق کرد.

9- تلاش و کوشش دائمی

حضرت یوسف (ع) در هیچ شرایطی کوتاه نیامد. و هیچ گاه از تلاش و فعالیت توأم با نشاط و شادابی باز نایستاد. موجی بود که آرامش او در عدمش بود. همواره در حرکت و سازندگی بود.

10- توقع از دیگران ممنوع

حضرت یوسف (ع) هرگز از کسی توقع تلافی خوبی هایش را نداشت. مزدش را از خدا طلب می کرد نه از بندگان خدا. حتی در برابر آن همه خیانت ها و جنایت های برادرانش، کوچک ترین توقعی نداشت. آن گاه که به قدرت و عزت رسید و برادران در اوج ذلت و خواری بودند آنان را بخشید و از آن همه بدی آنان گذشت.

11- مثبت اندیش

سراسر سرگذشت نورانی حضرت یوسف (ع) مثبت نگری و دیدن خوبی ها و تمرکز بر زیبایی های رفتاری دیگران بوده است. گفته اند مؤمنان آسمانی انگشتان اشاره خداوند بر روی زمین اند. و پیامبران الهی نمایندگان واقعی خدا بر روی زمین و آیات الهی در بین انسان ها. لذا خدا گونه منبع و منشأ بخشندگی و مهربانی و زیبایی های اخلاقی و رفتاری اند. برادران یوسف بدترین جنایت ها را کردند. آدم ربایی، کودک آزاری، ضرب و شتم، خیانت در امانت... امّا حضرت یوسف (ع) همواره می گفت آنان برادران من هستند. و در پایان همه را عفو نمود و بدی های آنان را با خوبی ها دفن کرد.

باید این گونه قرآن بخوانیم و آن  را  آیین نامه زندگی بدانیم با آن بیندیشیم. تدبیر کنیم، تصمیم بگیریم. ارتباط برقرار کنیم، عشق بورزیم، تربیت کنیم، و همه آسیب ها و آفت های ذهن و زندگی را بشناسیم و بدور بیندازیم.

منبع : قرآن و وب سایت تبیان


برچسب‌ها: ع پرسش مهر ریاست جمهوری...
ما را در سایت پرسش مهر ریاست جمهوری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mavadigaran بازدید : 93 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 16:23