آموزش ارزشهاي اخلاقي در دانش آموز

ساخت وبلاگ

سيستم ارزشي هر فرد دخالت مستقيم و تعيين کننده در تصميم گيري و عملکرد وي دارد و در هر رفتار مسئوليت شناسانه نيز تشخيص و تصميم فرد تابعي از ارزشهايش مي باشد .به علاوه بايد توجه داشت که وجود انسان همچون ظرفي است که محتوا و مظروفي را طلب مي کند .ارزشها و ضد ارزشها محتويات اين ظرف هستند و هرگاه اين ظرف با ارزش ها و مطلوبيت ها پر نشود،اجباراً با ضد آنها بار خواهد شد.در نتيجه با کوتاهي در آموزش و تثبيت ارزشهاي اصيل ، در واقع کودکان را به سمت شر و ضد ارزش سوق داده ايم .براي تقويت ارزشهاي اخلاقي توجه به موارد زير ضروري است :

1 ـ مهمترين آموزش ، وفادار بودن الگوهاي دانش آموز به ارزشها در عمل مي باشد .

2 ـ توقع از کودک ، به نحوي که در تمامي برخوردها طوري با او رفتار شود که او خوب است و چون خوب است از او جز انتظار خوب عمل کردن نمي رود و حتي اگر خلاف کرد ناشي از اشتباه و غفلت بوده و نه خواست قلبي .

3 ـ معرفي الگو بهترين طريقه ي آموزش ارزش است.در اين معرفي بايد رفتارها و نه خصلت هاي الگو عنوان بشود ،به نحوي که براي کودک صحنه هايي کاملاً روشن و ملموس دور از هر نظرپردازي و ذهني گرايي باشد .

4 ـ تاکيد بر کرامت نفس ، به نحوي که کودک هر رفتار و عملي را که مباين با ارزش انساني خود مي بيند ترک کند .مثلاً تنبيه را به دروغگويي ترجيح دهد يا از غيبت اجتناب کند .زيرا ، نشانه ترسو بودن آدم است و ... در مقابله ي با رفتار ضد ارزشي کودکان نيز بايد از اينکه او را و رفتارش را مستقيماً به زير سؤال برده و توبيخ کنيم اجتناب نموده بلکه با صبر و تأمل و معرفي و ارج گذاري رفتار درست بدون اشاره مستقيم به او فرصت داد تا فکر کند و خودش مرحله ي جايگزيني و انتقال راصورت دهد .صبور بودن و خودداري از طرد ، خشونت يا حتي تعجيل در هر زمينه اي کارساز خواهد بود .

به طور خلاصه ،رشد اخلاقي را مي توان به سه بخش تقسيم کرد :

1)رفتار اخلاقي ، آنچه فرد واقعاً انجام مي دهد .

2)احساسات اخلاقي،هنگامي که فرد از نظام ارزشي خود تخطي مي کند چه احساسي به او دست مي دهد .

3)استدلال اخلاقي ، استدلال يا نوع تفکري که براي توجيه قوانين رفتار اخلاقي به کار مي رود (غضنفري ، 1380 ، ص 96 ).

رفتار شخص هميشه از استدلال اخلاقي پيروي نمي کند ، چون از اجتماعي شدن تأثير مي پذيرد .نظريه ي يادگيري اجتماعي که به فرآيندهاي تقويت ، تنبيه و تقليد مربوط مي شود ، بيشتر بر رفتار اخلاقي به عنوان بخشي از رشد اخلاقي تمرکز دارد .

احساسات اخلاقي از طريق ميزان گناه ارزيابي مي شود .گناه ممکن است هشيار باشد ولي اساساً ناهشيار است و به اضطراب و اختلالات شخصيت مربوط مي شود.ديدگاه روانشناسي روان تحليلي ، مخصوصاً بر اين قسمت از رشد اخلاقي تأثير دارد .

حس اخلاقي در خانواده ظاهر مي شود و به وسيله ي معلمان الگو مي گيرد و به وسيله ي اجتماع تغذيه مي شود .

پياژه و کلبرگ بر عنصر شناختي رشد اخلاقي (استدلال يا تفکر اخلاقي ) تأکيد کرده اند .طبق نظر کلبرگ رفتار اخلاقي به وسيله ي تفکر اخلاقي هدايت مي شود .نوجوانان بدکار نمرات اخلاقي پايين تري نسبت به بزهکاران دارند و شخصي که داراي استدلال اخلاقي بالايي است ککمتر دروغ مي گويد يا به ديگران آسيب مي رساند .

چگونه افکار فرد بر اعمال و احساسات او تأثير مي گذارند ؟ طبق نظريه ي پياژه و کلبرگ ، احساسات و رفتارهاي اخلاقي توسط تغييرات رشد شناختي تعديل مي شوند .همان طور که رشد شناختي پيشرفت مي کند ، تفکر پيچيده تر و از نظر منطقي سازگار تر مي شود و از اين رو استدلال اخلاقي مي تواند رفتار يا احساسات اخلاقي را تغيير دهد يا برآن تأثير گذارد.

قضاوت اخلاقي به دلايل و برهانهايي استوار است .کلبرگ اين برهانها را ، بر حسب ديدگاهها و هدفهايي که آنها را بر مي انگيزد ، به شش مرحله تقسيم کرده و آنگاه دوباره درسه سطح جاي داده است :پيش قراردادي ، پس قراردادي و قراردادي .

اما ايجاد رابطه بين رفتار و نظر شخص ،از ديدگاه اخلاقي ، کارآساني نيست .

همان طور که پياژه بيان کرده است ، پيشرفت شناخت است که رشد قضاوت اخلاقي را سبب مي شود .بنابراين حس اخلاقي پس قراردادي تنها در آغاز نوجواني ، با ظهور تفکر منطقي و انتزاعي ، ممکن مي شود .زيرا اين حس بيشتر بر تغييرات ساختي تفکر استوار است نه شناخت بهتر از ارزشهاي فرهنگي.

هيچکس نمي تواند از اصول اخلاقي ، بدون درک آنها ، اطاعت کند .با اين همه ، مي توان برپايه اصول استدلال کرد و در عين حال آنها را نپذيرفت .

 

منبع:روانشناسي عمومي


برچسب‌ها: افکار , ارزشها , ضد ارزشها , رفتار , رفتار اخلاقي پرسش مهر ریاست جمهوری...
ما را در سایت پرسش مهر ریاست جمهوری دنبال می کنید

برچسب : ارزشهاي, نویسنده : mavadigaran بازدید : 111 تاريخ : شنبه 27 آبان 1396 ساعت: 12:13